مزرعه فیلم



نقد و بررسی فیلم تایتانیک

از زمان خلقت انسان تا به امروز، همان گونه که مقولات غریزی‌ همچون نیاز به خوراک، پوشاک، مسکن و … در اعماق وجود آدمی جای داشته، مفاهیم معنوی مانند محبت، عاطفه، امنیت و عشق نیز، او را در طول زندگی‌اش همراهی کرده است. عشق که از جمله مهم‌ترین ویژگی‌های انسان است، تاکنون سرنوشت بسیاری را تغییر داده؛ نمیتوان از تاثیر آن حداقل در یکی از مراحل زندگی انسان چشم پوشی کرد. اما این عشق خود انواع گوناگونی دارد: از اولین عشق هر انسان یعنی مادر و پدر گرفته تا به جنس مخالف اعم از زن و مرد و بالاتر از آن، در مفاهیم اومانیستی عشق به انسان (به مثابه یک انسان) و در نهایت عشق‌های متافیزیکی، هر کدام از این گونه‌ها تاکنون درون مایه بسیاری از آثار ادبی و هنری جهان از نقاشی تا نویسندگی و تئاتر و سینما بوده است.

 

 

تایتانیک، اثر خارق العاده ی جیمز کامرون همانند نشستن داخل یک کپسول زمان و بازگشتی 8 و نیم دهه ای به گذشته است، نزدیک ترین موقعیتی که هر کدام از ما میتوانیم بر روی این کشتیِ شکافنده ی اقیانوس که نفرین ابدی بر روی خود داشت قدم بزنیم. دقیق در جزئیات اما همچنان گسترده در دامنه و نیات، تایتانیک همچون داستان حماسی ای کمیاب می ماند. شما فقط تایتانیک را با چشم مشاهده نمی کنید بلکه آن را از شروع تا غرق شدن کشتی با تمام وجود تجربه و لمس می کنید، سپس به سفری دو نیم مایل زیر سطح دریا جایی که کارگردان فیلم جیمز کامرون هیچ وقت تجربه ی کار نداشته می رویم و تصاویری شبه مستند که مخصوص این فیلم هستند می بینیم.

 

داستانی رومانتیک

تایتانیک داستانی رومانتیک است، داستانی ماجراجویانه، یک داستان هیجانی و همه ی اینها در فیلم وجود دارند. در فیلم لحظات تراژیک، بامزه، دلسوزانه و حماسه به وفور یافت می شوند.در نوع خود تمامی کارکتر های فیلم از سطح زندگی روزمره بالاتر هستند اما باز هم به اندازه ی کافی انسانی اند تا بتوان با آن ها ابراز همدردی کرد. شاید شگفت انگیز ترین نکته درباره ی فیلم این باشد که با وجود اینکه کامرون سقوط کشتی تایتانیک را با تمام عظمتش به تصویر می کشد اما این موضوع هیچ وقت باعث به حاشیه رانده شدن قهرمانان داستان نمی شود. تا پایان فیلم ما هیچ وقت از احساس همدردی برای جک و رز دست نمی کشیم.

 

کشتی بزرگ تایتانیک در ساعات اولیه ی روز 15 آپریل سال 1912 غرق شد، در طی این حادثه از 2200 مسافر کشتی 1500 نفر جان باختند.داستان فیلم اما در سال 1912 آغاز نمی شود. درعوض در دنیای مدرن شروع می شود در حالی که گروهی در تلاش برای دستیابی به تعدادی از سنگ های قیمتی دفن شده همراه با کشتی هستند. این جست و جو به رهبری بروک لووت(با بازی بیل پکستون) که آرزوی یافتن سنگی ملقب به قلب دریا” را دارد انجام می شود. قلب دریا” الماسی 56 قیراطیِ افسانه ای است که گفته می شود همراه با کشتی غرق شده است. پس از دیدن تبلیغ این اکتشاف در تلوزیون پیرزنی 101 ساله(با بازی گلوریا استوارت) با بروک تماس میگیرد و میگوید که اطلاعاتی از این جواهر دارد. او خودش را با نام رز دویت بوکیترمعرفی می کند، یکی از بازماندگان این تراژدی. بروک دستور می دهد تا رز را به محل اکتشاف ببرند و رز در آنجا نسخه ی داستانی خود از سفر تلخ تایتانیک افسانه ای روایت می کند. یکی از بهترین جنبه های تایتانیک تصاویر مستندِ واقعی برای شکل دادن قسمت هایی از فیلم است. جیمز کامرون که از تصاویر موجود درباره ی تایتانیک راضی نبود خود دست به کار شد تا این تصاویر را بهبود ببخشد و تعدادی تصویر از کشتی غرق شده نیز تهیه کنند.در نتیجه تعدادی از این تصاویر در تهیه ی فیلم و قسمت های زیر آب نیز استفاده شدند.اهمیت و تاثیر این کار را نباید نادیده بگیریم.

 

 

جک و رز

یکی از جاذبه‌های فیلم آهنگ متن آن با صدای دل‌نشین سلین دیان (celine dion) که در ذهن همه حک شد و تا سالیان سال خاطرات دلپذیری را در ذهن‌ها به یاد خواهد آورد. داستانی که عشق میان زوجی ناهمگون از لحاظ اجتماعی را برایمان به تصویر کشید و نشانمان داد که عشق فرازمینی و عرفانی ست. بایدها و نبایدها در ذهن عاشقان بی‌معنی است و تنها قلب‌ها هستند که دو نفر را به هم نزدیک می‌کنند اینکه مقام و منزلت اجتماعی همیشه مهم نیستند و در شرایط سخت تمام انسان‌ها با هم برابرند، انسانیت در همین شرایط به چالش کشیده می‌شوند و نشانگر خلوص نیت افراد می‌شوند. افرادی که برحسب جایگاه در مقام ازخودگذشتگی قرار می‌گیرند و انسان‌هایی که حتی در زمان مرگ هم احترام افراد را برمی‌انگیزانند. افرادی چون ناخدا و خدمه کشتی و یا موزیسین‌هایی که تاآخرین‌نفس برای بالا بردن روحیه افراد جنگیدند و کشیشی که تاآخرین‌نفس برای دیگران طلب آمرزش و آرامش می‌کرد. دیدیم که گشتن به دنبال گنجینه‌هایی که سال‌ها به دنبالش بوده‌ایم تنها راه رسیدن به خوشبختی نیست و گاهی با کنار گذاشتن حرص و هوس‌هایی که سال‌ها مشغولمان کرده، می‌توان به آرامش رسید، همانند مدیر پروژه پیدا کردن الماس که با شنیدن داستان رز و دیدن نوه‌ی او دست از گشتن کشید و با پیدا کردن عشق در زندگی پروژه‌ای جدید برای خود تعریف کرد. و اما در ۲۰ سالگی تایتانیک اتفاق دیگری هم در شرف انجام است. بازیگران این فیلم یعنی کیت وینسلت، لئوناردو دی‌کاپریو و بیلی زین (Billy Zane) -که نقش نامزد پولدار رز را در تایتانیک بازی می‌کرد- در چند روز گذشته دورهم جمع شدند تا در خیریه‌ی دی‌کاپریو که برای حفظ محیط‌زیست به جمع‌آوری پول می‌پردازد شرکت کنند و همراه او شون

 

 

Titanic

کاراکترهای اصلی داستان نیز اغلب به شدت عمیق پرداخته شده‌اند که البته باورپذیری‌شان را مدیون اجرا و بازی هنرمندانه دی کاپریو و وینسلت هستیم. دی کاپریو در این فیلم که بدون شک نقطه عطف کارنامه کاری‌اش محسوب میشود، به خوبی از پس ایفای نقش جوانی فقیر، سرزنده و عاشق برآمده و در سوی دیگر، وینسلت نیز بازی به یادماندنی را ارائه داده و با چشمان سبز و نافذ خود صفاتی را همچون غمی پنهانی و عمیق، عشقی آتشین، تنهایی و در عین حال نفرت از زندگی اشرافی‌اش را به خوبی نشان میدهد. در این بین، کاراکتر هاکلی” و در کل کاراکتر طبقه اشراف کمی اغراق‌آمیز و سیاه و سفید به تصویر کشیده شده‌اند.گویی همگی، خصوصا هاکلی و مادر رز، هیولاهایی هستند که ذره‌ای رحم و انسانیت در دلشان جای ندارد و تنها درگیر ظاهر خود و دنیایشان میباشند و میتوان این نقد را به کمرون وارد کرد که میتوانست اشرافیت را کمی زیرپوستانه‌تر نقد کند، اگرچه به علت محوری بودن دو شخصیت رز و جک و عمق پرداخت به آن‌ها، این مشکل لطمه‌ای به فیلم نمیزند.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مبلمان اداری آدینا مشاوره ازدواج و سازگاری زناشویی تعمیر انواع لباسشویی توسط فاینال تکنیک ... و من می نویسم! بدونید مجله ی متخصصان گپ و گفت سایت شرط بندی معتبر کتابخانه یاس mahdi_yz